نتایج جستجو برای عبارت :

معرفی کتاب پرواز با پاراموتور را دوست دارم

پرواز با پاراموتور را دوست دارم
 پدیدآور: علی آرمین
 ناشر کتاب جمکران
تعداد صفحات: ۱۵۴
نوجوانی، فصل خوب آرزوهای شیرین است، فصل فکرها، فرصت‌ها و آرزوهای رنگی که در آن دوران انتخاب کنی، راهی بیابی و حرکت را آغاز کنی و در امتداد آن راهِ درست، به اوج برسی. نوجوانی و جوانی سن انتخاب‌ها و تصمیم‌های بزرگ است.
در رمان «پرواز با پاراموتور را دوست دارم» عباس و ثریا دو نوجوانی هستند که باید دست به انتخاب‌ بزنند و موقعیت‌های مختلف را با توجه به آرزوی
تو را به جای همه کسانی که نشناخته‌ام دوست می دارمتو را به خاطر عطر نان گرمبرای برفی که آب می‌شود دوست می‌دارمتو را به جای همه کسانی که دوست نداشته‌ام دوست می‌دارمتو را به خاطر دوست داشتن دوست می‌دارمبرای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریختلبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می‌دارم
تو را به خاطر خاطره‌ها دوست می‌دارمبرای پشت کردن به آرزوهای محالبه خاطر نابودی توهم و خیال دوست می‌دارمتو را برای دوست داشتن دوست می‌دارمتو را به خاطر بوی لا
دوستت دارم...
به سان یک دیوانه، به سان یک سرباز 
به سان یک ستاره سینما 
دوستت دارم، به سان یک گرگ، به سان یک پادشاه 
به سان انسانی که من نیستم 
میدانی من اینگونه دوستت دارم
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم
تو را به خاطر عطر نان گرم
برای برفی که آب می شود دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت
لبخند
 
کتاب‌های «ایمنی در خانه»، «به بهانه مسیح»، «پرواز باپاراموتور را دوست دارم» و «دیدار در هاید پارک: آخرالزمان» در طرح کتاب‌خوان دی ماه، معرفی شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، طرح کتاب‌خوان دی ماه با ارائه کتاب‌های «ایمنی در خانه» نوشته پتی مِیرز گراس و ترجمه فراز پندار، «به بهانه مسیح» نوشته سعید زاهدی، «پرواز باپاراموتور را دوست دارم» نوشته علی آرمین و «دیدار در هاید پارک: آخرالزمان» نوشته علی‌اکبر کاظ
نوجوانی، فصل خوب آرزوهای شیرین است، فصل فکرها، فرصت‌ها و آرزوهای رنگی که در آن دوران انتخاب کنی، راهی بیابی و حرکت را آغاز کنی و در امتداد آن راهِ درست، به اوج برسی. نوجوانی و جوانی سن انتخاب‌ها و تصمیم‌های بزرگ است.
در رمان «پرواز با پاراموتور را دوست دارم» عباس و ثریا دو نوجوانی هستند که باید دست به انتخاب‌ بزنند و موقعیت‌های مختلف را با توجه به آرزوی اصلی‌شان بسنجند و بعد مهم‌ ترینش را انتخاب کنند.
عباس نوجوانی است که مادرش را هنگام ت
پرواز بر فراز دریاهای ابر زیباست, ولی به یاد داشته باش زیر دریاهای ابر ابدیت در کمین است

زمین ادم ها
کتابه رو دوست دارم مخصوصا اینکه ورقه هاش کاهیه. مثل قلعه حیوانات.
ولی تازگیا میلم به کتاب نمیره.
یه چیز واقعی تر میخوام. قوه تخیلم ضعیف شده:/ البته فقط توی قسمت تصور اتفاقای کتاب.
دلم این فلسفیارو دیگه نمیخواد.یه چیز رمانتیک میخوام.
گوژپشت رو دوست داشتم بخونم. ینی واضح بگم میلم فعلا فقط به گوژ پشت میکشه.
یکیم پیدا نمیشه من عاشقش بشم://////
دوست ندارم دیگه مانتوهای رسمی بپوشم و مقنعه سر کنم 
دوست ندارم 
دوست دارم رنگی باشم دقیقا شبیه اون زنی که توی رویاهای دختربچگیم بود
دوست دارم بخندم و کاری که دوست دارم انجام بدم 
دوست دارم کار های قشنگم دیگرانو خوشحال کنه 
دوست دارم ... دوست دارم 
دوست دارم قلبم زنده باشه ... پیروز باشم 
دوست دارم آسمونو ببینم 
دوست دارم ستاره ها رو بشمرم 
دوست دارم دور از هیاهو بقیه عمرمو زندگی کنم ...

+ البته نه اون رنگی رنگی شکل اینفلوئنسرهای خز و بی معنی ای
تورا دوست دارم شاملو

متن تورا دوست دارم
دانلود اهنگ من از عهد آدم تورا دوست دارم
من از روز ازل تو را دوست دارم

تورا دوست دارم چون نان و نمک

من از عهد آدم تورا دوست دارم علیرضا قربانی

دکلمه تو را دوست میدارم

دوستت دارم
من از عهد آدم تو را دوست دارم
من از عهد آدم، تو را دوست دارم از آغاز عالم، تو را دوست دارم
چه شب‌ها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نم‌نم، تو را دوست دارم
نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی من ای حس مبهم، تو را دوست دارم
سلامی صمیمی‌تر
نمیدانم از کجا شروع کنم. چندساعت پیش عصبی و ناراحت بودم و الان حس خوبی دارم. زندگی را دوست دارم. خانه ام را دوست دارم و این تنها چیز خوبی است که قرنطینه کردن برایم داشت. خانه ام را با تمام جزییاتش دوست دارم. البته هیچوقت متوجه این زیبایی ها نشده بودم تا اینکه دوستم از همه ی زیبایی های خانه ام استوری گذاشت. دیوارهای خانه ام را دوست دارم. نقاشی های روی دیوار را دوست دارم. اینه ی سورریالم را دوست دارم. بخاری را دوست دارم. قوری و کتری و پوست پرتقال رو
تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم فرهاد

انشا در مورد تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم
معنی بیت تو را ای کهن بوم وبر دوست دارم
دانلود کتاب تو را ای کهن بوم وبر دوست دارم

معنی شعر ز پوچ جهان هیچ اگر دوست دارم
دانلود آهنگ تو را ای کهن بوم وبر دوست دارم
انشا درمورد تورا ای کهن بوم و بر دوست دارم
ترجمه شعر کهن بوم و بر
دوست دارم رهبرم رادلبر پیغمبر است/دوست دارم رهبرم را وارث برحیدراست/ازتباراهل بیت و آیت خوب خداست/دوست دارم رهبرم راجلوه ای ازکوثراست/اوپیام کربلا را میدهدبرمسلمین/دوست دارم رهبرم راآسمان رااختراست/میرود راه امام وهرشهیدی باهدف/دوست دارم رهبرم راشیعیان راسروراست/دشمنان دین ماراباز رسوامیکند/دوست دارم رهبرم رادشمن اوابتر است/اسوه والگوی خوبی گشته آقا درجهان/دوست دارم رهبرم رابهر عالم گوهراست/شیعه باشدجانفدای حضرت سیدعلی/دوست دارم ره
کتاب جاناتان مرغ دریایی
ریچارد باخمترجم: مهسا حمدیان
 
کتاب جاناتان مرغ دریایی اثر ریچارد باخ،
حکایتی در قالب رمان کوتاه است.
این کتاب داستانی از زندگی همه‌ی انسان‌ها است؛
همه‌ی انسان‌هایی که به زندگی در اجتماع خودساخته خو کرده‌اند
و هیچ برون رفتی از قوانین و چهارچوب‌های
خودساخته متصور نیستند.
ریچارد باخ کتاب جاناتان مرغ دریایی
(Janathan Livingston Seagull)
را در سال 1970 نوشت، داستان مرغ دریایی‌ای که نمی‌خواهد
مثل بقیه مرغان دریایی زندگی کند،
می
 
 
کتاب‌های «ایمنی در خانه»، «به بهانه مسیح»، «پرواز باپاراموتور را دوست دارم» و «دیدار در هاید پارک: آخرالزمان» در طرح کتاب‌خوان دی ماه، معرفی شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، طرح کتاب‌خوان دی ماه با ارائه کتاب‌های «ایمنی در خانه» نوشته پتی مِیرز گراس و ترجمه فراز پندار، «به بهانه مسیح» نوشته سعید زاهدی، «پرواز باپاراموتور را دوست دارم» نوشته علی آرمین و «دیدار در هاید پارک: آخرالزمان» نوشته علی‌اکبر ک
الان دارم کتاب "خاطرات سفیر" دکتر نیلوفر شادمهری رو دارم میخونم ...
معرکه است 
قشنگه
دوست داشتنیه
عالیه
...
یه گوشه ی کتاب نوشتم دوستت دارم نیلوفر خانم!
کاااااااش یه رفیق نزدیک و در دسترس اینطوری داشتم !!!!!!
...
کتاب رو یک سال و نیم پیش خریدم اما نمیدونم چرا نخوندم (یعنی میدونم چرا ولی چراش خیلی قابل قبول و محکمه پسند نیست! )
شما هم بخونیدش تا تا بعد درباره اش بنویسم !
ذکر خود گویم و پرواز کنم تا بر دوستباز چون باز نشینم کُلَه منبر دوست
من نه چون سایه کشم رخت سیه تخت زمینغنچه‌ی صبحم و اطوار کنم بر سر دوست
بوی خون می‌رسد و طلعت ابلیس از دورمست می‌خیزم از این خلقت بلواگر دوست
شرع تو خواندم و این شیوه مرا سود نکردکعبه آتش زدم از این دم جان‌پرور دوست
گفته بودم به فلک خاک من از دیده زدایگوش می‌کرد و نمی‌کرد من و محضر دوست
وعده‌ی چشم تو شد خاتم تنهایی جانعالمی پام فتد باز منم چاکر دوست
ساقدوشان تو این کار به من
کتاب‌های «ایمنی در خانه»، «به بهانه مسیح»، «پرواز باپاراموتور را دوست دارم» و «دیدار در هاید پارک: آخرالزمان» در طرح کتاب‌خوان دی ماه، معرفی شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، طرح کتاب‌خوان دی ماه با ارائه کتاب‌های «ایمنی در خانه» نوشته پتی مِیرز گراس و ترجمه فراز پندار، «به بهانه مسیح» نوشته سعید زاهدی، «پرواز باپاراموتور را دوست دارم» نوشته علی آرمین و «دیدار در هاید پارک: آخرالزمان» نوشته علی‌اکبر کاظ
آرزوی پرواز
هنوز توانِ دویدن دارم.
شانه ام سنگین نیست.
تا پروانه ها رقصشان را به رخم بکشند.
حرصم می گیرد.
هنگام رقص!
پرهای پروازم را تو چیده ای!
دلم برای پریدن
لک زده است!
****
اعتراض
کافی است.
تلافی 
بیهوده است!
نسل انتقام دیگر منقرض شده است...
پرهای پروازم را پس بده!
****
پرواز برای من
رقصِ آرزوهاست...
آرزوهایی که زمین گیر شده اند!
محبوبه باقری 
یه دونه از این سورت ها گرفتم که میزنی به جای هندفری گوشی و میتونی دو تا هدفون رو بش وصل کنی که با دو تا هندزفری مختلف بتونی همزمان یه اهنگ رو بشنوی:))))))))
الان اینقدر ذوق دارم باش با یکی اهنگ گوش بدم و راه برم که نمیتونم تا شنبه وایستم و الان حتی دلم میخواد با یه غریبه یا باغبون محل راه برم و اهنگ گوش بدم:)))))))
اصلا با این سورت و اهنگ های درست و حسابی میتونم تو این خیابون بنفش پرواز کنم
هر چند که باید یا با یه دوست صمیمی بری یا اون شخص مورد نظر که بتو
امروز از آن روزهایی بود که بعد ها قطعن از آن یاد خواهم کرد.
مدت هاست روزها از ساعت سه بعد از ظهر برایم شروع میشود و به هفت صبح میانجامد.
در این بین هیچ کار مفیدی انجام نمیدهم
نه فیلم میبینم
نه کتاب میخوانم
حال این روزهایم طور عجیبیست
این روزا کتاب ضدخاطرات نوشته آندره مارلرو با پفک نمکی برایم فرق خاصی ندارد
جفتشان را به یک اندازه دوست دارم.
این روزا همه را به یک اندازه دوست دارم
به اندازه هیچ
در زیباترین عاشقانه های جهانهمیشه "قلب"یک زن در میان است!زن اگر نباشد  پرنده ی شعر در شاخه های دفتر هیچ شاعری پر نمی زند...❣
 
 
 
 
 
عاشقانه هایم را بخوان و بدان؛دوست داشـتن،نه عقل میشناسد،و نه منطق ..فقطیکـ "مـن" میخواهد،و یکـ "تــو" ...
 
❤️❤️❤️
 
 
 
 
همه چیز ؛از یک دوست داشتن ِساده شروع شد!تو گفتی:”دوستت دارم”و من تا عشقتا بی نهایتتا خدا پرواز کردم....❤️
❤️
 
 
 
و گاهی قشنگ ترین ترانه ی جهان،همان ترانه ای ستکه تو با مداد رنگی چشم های قش
تو از همه ما بیشتر از باران لذت میبردی رنگین کمان را بیشتر از ما دوست میداشتیاز شمردن ستاره ها تو هیج غافل نمیشدیاینکه عاشق آسمان بودی و به پرواز فکر میکردی راز بین تو و خیالت بوداینکه عاشقت بودم راز بین من و رازقی ها بودرازت را که فاش کرد ؟ رازم را که فاش کرد ؟  کاش فریاد زده بودم که دوستت دارم کاش خوب به دور تو من میگشتمکاش پشت پایت آبی نمی ریختم  کاش قبل از اینکه پرواز کنی من در چشمان تو غرق میشدم
دریغ وقتی من خواب خواب بودمآسمان تو را سه
من هومانم چیز هایی را دوست دارم که هیچ کس دیگر دوست ندارد یا افراد کمی دوست دارند و از چیز هایی بدم می آید که همه دوست دارند تنها چیزی که هم من دوست دارم و هم شما ها ادبیات است پس اکثرا راجع به ادبیات حرف میزنم ولی درباره ی چیز های دیگری هم که دوست دارم هم مینویسم
نکته :من نه نردم نه گیگ نه آدم معمولی 
بخش هایی از کتاب که دوست دارم در اینجا بنویسم شان:
"بسیاری از مردم مانند فراعنه  مصر در حال ساختن اهرام مصر هستند و اغلب تا آخر عمر درگیر ساخت آن هستند"
پی نوشت :
خواندن این کتاب دید من نسبت به دنیا را عوض کرد. خواندن این کتاب را توصیه می کنم.
بخش هایی از کتاب که دوست دارم در اینجا بنویسم شان:
"بسیاری از مردم مانند فراعنه  مصر در حال ساختن اهرام مصر هستند و اغلب تا آخر عمر درگیر ساخت آن هستند"
پی نوشت :
خواندن این کتاب دید من نسبت به دنیا را عوض کرد. خواندن این کتاب را توصیه می کنم.
وقتی شهید شد، نامه ام توی جیبش بود. تاریخ نامه 60/11/3 است:
 
سلام ابراهیم؛
نامه که نمی فرستی دلگیرم، وقتی هم می فرستی تا چند روز اخلاقم سر جاش نیست. از وقتی که رفته ای حوصله هیچ کاری ندارم. نه حوصله غذا درست کردن دارم و نه حال بازار رفتن. حتی تحمل کتاب را هم ندارم. فقط دوست دارم بیایی و برویم کنار کارون و درباره خودمان حرف بزنیم. نه حال سیاست دارم و نه فلسفه و تاریخ و ادبیات. دوست دارم فقط درباره محسن و ستاره و خودمان حرف بزنیم. دوست دارم صبح بروم توی
ادم های زیادی هستند که بسیار دوستم دارند
ادم های زیادی هستند که دوستم دارند
ادم های زیادی هستند که از من بدشون که نه، فقط خوششون نمی آید
ادم های زیادی هستند که بسیار دوستشان دارم
ادم های زیادی هستند که دوستشان دارم
ادم های زیادی هستند که حسی بهشون ندارم
تا به حال نسبت به هیچ کس حس تنفر نداشته ام
 فقط نسبت به بعضی که لایق دوست داشتن نیستند حسی ندارم
مگرنه من آن پیرمرد عطار که همیشه کتاب حافظ دستش هست با آن عینک ته استکانی را از صمیم قلب دوست دا
دیگر از باریدن خبری نیست. دیگر از خندیدن اثری نیست زیرا دیگر دوست داشتن در کلبه دلم اقامت نمی کند! مثل همیشه کلمه معروف را بازگو می کنم: پشیمانم...
اما بی تاثیر هست زمانی که ابرها دیگر از این آسمان گذشته اند و از انسانیت به دور است باد را دشنام بگویم!
دوست دارم عصبانی نشوم و دوست دارم بی اختیار گریه کنم. 
 دوست دارم در مقابل آینه به ایستم و رخ در رخ چهره رو به رو بگویم: دوستت دارم...
دوست داشتن چرا اینقد زیبایی؟ 
دوستم داری، دوست داشتن؟
 چه کسیست ک
میخوام بدونی عزیز دلم 
تو رو دوست دارم، بیشتر از هر کس و هر چیزی که دوست داشتم 
جوری که هیچ چیز و هیچ کس رو اینجوری دوست نداشتم تا الان 
عشق من
دوست دارم 
اونقدر که میتونم چیزی یا کسی رو دوست داشته باشم، شاید هم بیشتر
اونقدری که کسی مثل من میتونه عشق چیزی بشه، حتی بیشتر 
دوست دارم 
 چقدر دوست داشتن تو خوب است. دوست داشتن تو  ماهی قرمز هیچ سفره هفت سینی نیست. دوست داشتن تو عین ساعت تحویل سال است. ــ همیشه منتظرش مانده ایم. ــ دوست داشتن تو  عیدی اول فروردین است. کاش همیشه عید بود. کاش همیشه تو را عیدی می گرفتم. تو را دوست دارم زمین از چرخیدن می ماند. و خورشید فراموش می کند که باید غروب کند. تو را دوست دارم. سیب ها  همه ی فصل ها به شکوفه می نشینند. چلچله ها کوچ نمی کنند. وقتی تو را دوست دارم دختر کوچک آسمانم هنوز.
اولین پست ۹۸مون
خب از اونجایی که شواهد نشون میده گویا من فردا پرواز دارم به تهران و بالاخره امسال هم قسمت شد بریم نمایشگاه کتاب :دی
امسال تصمیم گرفته بودم یا نرم نمایشگاه تهران یا اگه میرم روزهای اول نرم! ولی دقیقا برعکس شد و همین روزهای اول دارم میرم :دی
با این حساب من پنجشنبه نمایشگاهم :)
تورا دوست دارم بهتر از جانم
تورا دوست دارم ای همه هستی وجودم
تورا در این شلوغی بی هیایو دوست دارم
همه هستی من
عشق مهربون من
تو خانمی کن 
تو صبوری کن
میدانم در این شلوغیِ
دوستت دارم گفتن های بی حساب و کتاب
سخت است بکر ماندن
تو اما بمان پای دوست داشتنم مثل نسل مادرانمان
قول میدهم به تمام وعده هایم جامه عمل بپوشانم.
 
 
کتاب جمله هایی که خدا دوست دارد: بیان رابطه ی بین ایمان به خدا و سخنان روزمره
 
کتاب جمله هایی که خدا دوست دارد : غلامرضا حیدری ابهری، نشر بوستان فدک
معرفی:
این کتاب نوشته حجه الاسلام حیدری ابهری است که در آموزش توحید به کودکان آثار متعددی دارد، که مورد استقبال کودکان و خانواده ها قرار گرفته است.این کتاب در ادامه همان آثار نوشته شده که البته رویکرد جدیدی در این زمینه دارد.پس از مطالعه ی این اثر، کودکان در می یابند که بین ایمان به خدا و سخنان رو
هوا هنوز سرد بود و کمتر گنجشکی در آن هوا هوس پرواز می کرد. در آن هوا وقتی از خیابان ها، وقتی از درخت های که در خواب بودن رد می شدم فقط از زنده بودن یک چیز مطمعن بودم. قلبم، قلبی که برای تو می تپید. در فکر تو قدم بر می داشت و در کنار تو به خیال می رفت. می دانم قلبم مرا به فراموشی سپرده و حتی اگر با رفتن از سینه من هنوز می تپید، سینه ام را می شکافت و به سمت تو می آمد. من از این موضوع ناراحت نیستم و حتی برایش خوشحالم که قلبی دارم که اینقد زیبایی را دوست دا
کتاب های طرح کتاب‌خوان دی ماه ۱۳۹۸ معرفی شد
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، طرح کتاب‌خوان دی ماه با ارائه کتاب‌های «ایمنی در خانه» نوشته پتی مِیرز گراس و ترجمه فراز پندار، «به بهانه مسیح» نوشته سعید زاهدی، «پرواز باپاراموتور را دوست دارم» نوشته علی آرمین و «دیدار در هاید پارک: آخرالزمان» نوشته علی‌اکبر کاظمی‌گرجی معرفی شد.
       
یکی را دوست می دارم
ولی افسوس او هرگز نمیداند
نگاهش میکنم شاید
بخواند از نگاه من
که او را دوست می دارم
ولی افسوس او هرگز نمیداند
به برگ گل نوشتم من
که او را دوست می دارم
ولی افسوس او گل را
به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند
به مهتاب گفتم ای مه تاب
سر راهت به کوی او
سلام من رسان و گو
تو را من دوست می دارم
ولی افسوس چون مهتاب به روی بسترش لغزید
یکی ابر سیه آمد که روی ماه تابان را بپوشانید
صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت
بگو از من به دلدارم تو ر
مداح با صدایی که نایی برایش نمانده و از عمق دلش می‌آید می‌خواند.‌..
تو این دنیا
من تو رو دارم...
بهت خیلی
خیلییی بدهکارم...
بذار عالم همه بدونن من... دوست دارم...
کمم اما
عاشقت هستم...بهت خیلیی خیلییی وابستم...
به غیر از تو، من کی رو دارم
دوست دارم...
.
قبلا هم پرسیده بودم آیا ما را هم با همه خطاهایمان به اندازه علی اکبرتان دوست دارید؟
جهرم به مشهد جدیدترین مسیر داخلی "هما"
هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران "هما" از تاریخ ۶ آذر ماه سال جاری به فرودگاه جهرم پرواز می کند.
به گزارش اداره کل روابط عمومی "هما" پرواز جهرم به مشهد از ۶ آذر ماه در روزهای چهارشنبه هر هفته با شماره پرواز 3458  در ساعت ۱۱ و۴۰ دقیقه از فرودگاه جهرم به مقصد فرودگاه شهید هاشمی نژاد مشهد انجام می  شود. این پرواز در ساعت ۱۴ و۲۰ دقیقه وارد فرودگاه مشهد مقدس خواهد شد.
بازگشت پرواز مشهد به جهرم، در روزهای پنج  شنبه هر
کتاب پرواز در قفس نویسنده: عبدالرحمن آغازی انتشارات هدی
کتاب پرواز در قفس : خاطراتی شنیدنی از ۸سال عمر آزادگان در زندان های بعثی عراق
 
کتاب پرواز در قفسنویسنده: عبدالرحمن آغازیانتشارات هدی
بریده کتاب:
یکی از رزمندگان همشهری که سنش از بقیه بیشتر بود در عملیات والفجر مقدماتی همزمان با ما اسیر شد.او در حالی که بچه ها را به عقب منتقل می کرد، از عراقی ها طلب آب می کند و می گوید: ماء!عراقی ها که دنبال اسیران عرب زبان بودند تا بتوانند اطلاعاتی از وض
امیر، از اون دسته پسرهای کم سنِ به شدت جذابه - حداقل برای من -. از اون دسته پسرهایی که چخوف و هدایت می خونند با صدای دورگه و خسته، و امان از صداش، امان. تا نیمه شب، می شه باهاش درباره ی شعر و کتاب و س.کس حرف زد، بدون ذره ایی حس بد. می تونی درباره ی هر اتفاقی باهاش صحبت کنی، بدون این که قضاوتت کنه، شماتت کنه و کلاغِ یک کلاغ و چهل کلاغ بشه. دوستش دارم، موهای پریشون و حلقه حلقه ی خرماییش رو دوست دارم، از این که سایزها و سانتی مترها از من بزرگ تره و حس غر
دستام خواب رفته‌.
ذره‌ای می‌دونم چی درسته؟ نه.
ذره‌ای تلاش می‌کنم در جهت فهمیدن؟ نه.
حال دارم؟ نه.
خوش‌حالم؟ نه.
ناراحتم؟ نه.
مهمه برام چیزی؟ نه.
با خودم روراستم؟ نه.
حوصله‌ی چیزی رو دارم؟ نه.
اصلا ایده‌ای دارم چی کار دارم می‌کنم؟ نه.
اصلا کاری می‌کنم؟ نه.
این جا رو دوست دارم؟ نه.
جای دیگه‌ای رو دوست دارم؟ نه.
todo: add more useless q&a
آه... الکی سخت می‌گیرم. :)
ما دوست معمولی ایم، اون عاشق یکی دیگستما دوست معمولی ایم، به روی هم نمیاریم احساسمون رو
ما دوست معمولی ایم، از دلتنگیش دارم دق میکنم
ما دوست معمولی ایم، هیچ گزینه ی دیگه ای نیس
شب تا صبح تو بغل هم میخوابیم، ما دوست معمولی ایم
بهم میگه تب داری؟ ما دوست معمولی ایم
دستم رو میپیچم دور گردنش، ما دوست معمولی ایم
واسه دیدنش لحظه شماری میکنم، ما دوست معمولی ایم
دوسش دارم، ما دوست معمولی ایم
ما دوست معمولی ایم، من عاشقش نیستم
متنفرم از بی نتی!
همین الان فیلم جوکرو دیدم و‌ دوست دارم برم نقدهاشو بخونم دوست دارم برم تو اینستا انقدر توی هشتگ جوکر غرق بشم که بمیرم دوست دارم‌ انقدر برم‌ توی اینستاگرام نظرات زیر پست های جوکرو بخونم که مغزم بپاچه روی گوشی.
دوست دارم بتونم برم خود فیلمو دانلود کنم و هزاردفعه ببینمش نه فقط یبار با برنامه ی لنز رو صفحه ی کوچیک موبایل!دوست دارم برم تو سینما جوکرو ببینم.دوست دارم برم هزار تا فیلم دیگه از خواکین فینکس دانلود کنم ببینم دوست دا
سلام
حال و روز این روزها خوب است، برای خود سرخوش هستند و برای من سرمست. غروب‌های زمستان را دوست دارم، نمی دانم چه تعلق خاطری به آن دارم، ولی همین قدر می دانم روزهای بچگی را برایم زنده می کند. باور کن بی راه نگفتم.
وقتی آسمان رنگ می بازد دوست دارم در آن لحظه در اوج آسمان پرواز کنم و خورشید را بدرقه کنم، ولی چه کنم که بی بال هستم.
راستی، کی نوبت من می شود؟، خیلی وقت است منتظر هستم. هر بار که پرسیدم جوابم را با سکوت دادی. بنظرت وقت آن نشده که تمامش کن
ساعت هشت بیخیال حال دلم
 همینجوری ک وایسادی...یهو چشاتو ببندم..
بگم
دوست دارم
دوست دارم
دوست دارم
با تموم بی قراریام دوست دارم
با تموم نفسام دوست دارم
با تموم من دوست دارم
دستمو بردارم از رو چشمات
بوسشون کنم
آروم زل بزنم بهت بگم
دارمت.......
از دیشب حتی به حالت پرواز گوشی هم حساس شدم.این حالت پرواز بدجور جلد عوض کرد وتبدیل به حالت سقوط شد.
این حال الان ما رو پرنده هایی که به امید زندگی پرواز میکنن ولی توی دل آسمون شکار میشن باید خوب خوب بفهمن. مگه نه!
#حرف_زیادی #نارین_یازان #قربانیان_پرواز
 
خدایا عمیقا ازت ممنونم که اجازه میدی حکم حکومتی خودت در خانه ی پدریم به زیبایی اجرا بشه
شکر....
کاش بیشتر بشناسمت
بیشتر شبیه دوست داشتنی های تو بشم
چون اونوقت در نزدیکترین حالت به خود حقیقی ام، قرار خواهم گرفت 
و به رضایت تو و سعادت خودم هم همینطور
لطفا کمک کن حق الناس هایی که به گردن دارم به زیبایی و شایستگی و اون طوری که تو بپسندی، ادا کنم
و مشتاقانه و پرواز کنان به آغوش پر از محبت تو برگردم
آمین
من روی لطفت خیلی حساب کردم
میدونم
الان داری بهم
عشقش داشت میخندید بهش بلند بلند قهقه میزد 
مرد از جاش بلند شد اروم گف بسه!
زن ادامه داد بلندتر و بیشتر خندید مرد سمتش اومد و فریاد زد ایوی بسه! 
مرد گلوی زنش فشرد گریه کرد و فریاد زد بسه! 
اونقدر فشار داد که از بی جان تو بغل مرد افتاد.
گریه‌ی مرد شدت گرفت سر زن توی سینه اش فشرد و محکم بغلش کرد و بین هق هق های مردانش مدام میگف "دوست دارم" ...."دوست دارم"..."دوست دارم"
باشه مامان
قول میدم...
اونجور که دوست دارم زندگی کنم.
من دیگه اونی نیستم که تا می رفتی بیرون لپتاپو روشن می کرد.
دیگه یه درسخون تک بعدی نیستم.
نقاشی می کشم، با اینکه دوست ندارم. اتاقم همیشه مرتب شده، روزم برنامه داره، درسامو به موقع می خونم نه شب امتحان. حتی نماز می خونم.
به خاطر تو.
من مثل دانش آموزات نیستم که تا نصفه شب با دوستاشون چت کنن.
شاید یه زمانی میتونستم باشم...
ولی میدونی؟
دیگه زیر بالشم کتاب نمی ذارم، پنج تا کتاب نمی برم مدرسه، مثل یه کو
اینجانب در حوزه ی کتاب فعالیت دارم و چون خودم فرد کتابخوانی هستم
و بعضا نبود بعضی از کتاب ها برایم دغدغه می شد و می شود و الان این
امکان خدا رو شکر که برایم فراهم شده است تا با کتاب و کتابفروش ها
که با مراکز پخش کتاب چه دست اول و چه دست دوم در ارتباطند بیشترین تعامل و
ارتباط را دارم لذا خواهشمندم دوستانی که در جستجوی کتابی هستند
ادامه مطلب
کتاب مرشد و مارگاریتا رو تا صفحه 150 خوندم و دیگه ادامه ندادم 
خیلی تو کتاب غرق شده بودم و کتابی ک فرا واقعی بود و ترسناک
ب حدی ک شبا دستشویی نمتونستم برم 
هنوزم ک دارم مینویسم در موردش دوست ندارم ب موضوع داستان فک کنم
فیلم پیشنهاد شرم آور 
جالب بود و پیشنهاد میدم ک ببیندش
یه لیست درست کردم 
اسم ده تا کتاب نوشتم که واسه امسالم بخونم 
کتاب خوندن دوست دارم ولی تو خوندنش تنبلم 
امروز رسیدم به کتاب پنجم
جز از کل گرفتم دستم 
راستش یکی از دلایلی که باعث شد بیشتر قدر کتابامو بدونم 
بخوام کامل بخونمشون 
این بود که میدیدم قیمت کتابا هی داره میره بالاتر 
و من پولی ندارم برای گرفتن کتاب جدید 
...
تا قبل این داستان کرونا با یکی حرف زده بودم واسه کار 
قرار بود بعد سال دوباه برم سرکار
کار قبلیمو دوست نداشتم احساس میکردم یه ک
داشتم کتاب میخوندم که نویسنده ازم به عنوان یه مخاطب پرسید بزرگترین ترس زندگیت چیه؟فضاسازی داستان اینطوری بود که اولین و سریعترین جواب ممکن رو بدیم
و جوابم؟
بزرگترین ترس زندگیم ، ترس از دست دادن توعه ... تویی که مثل یه سایه همراه منی و هر جا برم هر جا بری فکرت و خیالت و حمایتت همراهمه
تو به جای تمام جهان دوست منی ، پایِ دیوونگی ها و یارِ بازی های منی
سالها قبل ث دروغ نگفت که من و تو مثل انرژی ایم! و فقط خودمون میدونیم این روزها به چه شکلی از انرژی
خیلی بی دلیل یا شایدم با دلیل تصمیم گرفتم بهت بگم دوست دارم .خیلی هم دوست دارم. از اینکه دیروز همش منتظر بودی بهت زنگ بزنم و من تو خواب غفلت بودم عذر میخوام . از اینکه تمام دیروز ناخوش بوم و بعدش دیدم یه تماس از طرف تو دارم و بهت زنگ زدم و گفتی حالت خوبه و دکتر گفته که خداروشکر  معاینه ت هم خوب بوده خیلی خوشحالم ؛ ولی امروز وقتی "ط" گفت که کلی منتظرم بودی که خودم ساعت یازده / دوازده بهت زنگ بزنم و مدام میپرسیدی که من زنگ زدم یا نه دلم شکست . صدای ترک
با ارائه ۴ اثر؛ کتاب های طرح کتاب‌خوان دی ماه ۱۳۹۸ معرفی شد کتاب‌های «ایمنی در خانه»، «به بهانه مسیح»، «پرواز باپاراموتور را دوست دارم» و «دیدار در هاید پارک: آخرالزمان» در طرح کتاب‌خوان دی ماه، معرفی شد. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، طرح کتاب‌خوان دی ماه با ارائه کتاب‌های «ایمنی در خانه» نوشته پتی مِیرز گراس و ترجمه فراز پندار، «به بهانه مسیح» نوشته سعید زاهدی، «پرواز باپاراموتور را دوست دارم» نوشته علی آ
سلام
حال و روز این روزها خوب است، برای خود سرخوش هستند و برای من سرمست. غروب‌های زمستان را دوست دارم، نمی دانم چه تعلق خاطری به آن دارم، ولی همین قدر می دانم روزهای بچگی را برایم زنده می کند. باور کن بی راه نگفتم. وقتی آسمان رنگ می بازد دوست دارم در آن لحظه در اوج آسمان پرواز کنم و خورشید را بدرقه کنم، ولی چه کنم که بی بال هستم. راستی، کی نوبت من می شود؟، خیلی وقت است منتظر هستم. هر بار که پرسیدم جوابم را با سکوت دادی. بنظرت وقت آن نشده که تمامش کن
دارم جنگیدن رو شروع می کنم یه صدا می گه نوبت توئه بلند شو تو الان باید این مشعل رو بدستت بگیری تا دنیا رو روشن کنی حتی اگه روشنایی یش به اندازه ی نور شمع باشه 
 
دارم می فهمم چه مزه یی داره اگه همه با هم برابر بودیم اگه همه انسان بودیم 
 
کاش می تونستم بگم چه احساسی دارم کاش می شد باهاتون تقسیمش می کردم من دارم جنگیدن برای زندگی رو شروع می کنم قلبم می خواد پرواز کنه بره دیگه برنگرده اونجایی که دارم می بینمش 
 
مثل گفتن شعره 
 
می تونم ازت یه خواه
به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی استان گیلان و به نقل از پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، طرح کتاب‌خوان دی ماه با ارائه کتاب‌های «ایمنی در خانه» نوشته پتی مِیرز گراس و ترجمه فراز پندار، «به بهانه مسیح» نوشته سعید زاهدی، «پرواز باپاراموتور را دوست دارم» نوشته علی آرمین و «دیدار در هاید پارک: آخرالزمان» نوشته علی‌اکبر کاظمی‌گرجی معرفی شد.
.
.
.
.

ایمنی در خانه
پدیدآور: پتی مِیرز گراس
 مترجم: فراز پندار
 ناش
به مسافران پرواز اوکراینی فکر میکنم. دقایق آخر در فرودگاه امام با فکر اینکه جستیم ! 
با فکر جنگ پشت سر، با آرزوهای خوب فردا. 
به دانشجویان پرواز اوکراینی فکر میکنم، با چمدان های پر از دعای مادرانشان... 
قلبم مچاله می شود برای شبی که از خنده رفتن تا اشک مرگ شان یک پرواز
 فاصله بود.......
فکر نکنم کسی بتونه به اندازه ی من از خریدن دو تا کتاب مخصوص کودک و نوجوان خوشحال بشه. همین الان رسیدنو بعد از ضد عفونی کردنشون بغلشون کردمو ذوق دارم واسه خوندنشون! با خودم قرار گذاشتم اگه روزامو خوب بگذرونم شبها یک ساعت برای خوندنشون وقت بذارم و بعد بخوابم!
نمیدونم کتاب جدید رو از الان شروع کنم یا طبق برنامه ام پیش برم. هنوز تکلیفم معلوم نیست. دلم میخواد در باب دوستی رو بخونم. کتاب قطوری هم نیست. میخونمش. پس کتاب جدید اسمش هست در باب دوستی نوشت
بسم الله الرحمن الرحیمخودم را دوست دارم!همه جا همراهم بوده؛ همه جا☺️یکبار نگفت حاضر نیستم با تو بیایمآمد و هیچ نگفتحرف نزدگفتم و او شنیدرنجش دادم و تحمل کرد.خودم را سخت دوست دارم!خودم را آنقدر دوست دارم که میخواهم برای حال خوبش تلاش کنم...خودم را آنقدر دوست دارم که میخواهم فقط برای او زندگی کنم...هرچندهراز گاهی دلم را میشکند اما باز هم دوستش دارم و میبخشمش تا بایستد و اشتباهش را جبران کند☺️خودم را آتقدر دوست دارم که هرروز در آغوشش میگیرمش..
داشتن یه دوست خوب و مهربون ، یه نفر هم عقیده با تو ، یه نفر از جنس تو ، یه نفر که درکت میکنه چون مثل خودته خیلی خوبه . یه همچین دوستی دارم . با اینکه مجازیه ، با اینکه تا الآن ندیدمش ، صداشو نشنیدم ولی بهترین دوستمه . از مرز اینترنت و وای فای فراتر رفتیم و واقعی شدیم . دو تا دوست حقیقی . دوست دارم دوست خوبم ....نیلو
دچار شدم شدید همه اس دلم میخاد فیلم و سریال ببینم و از اتاقم نیام بیرون:/خیلییییی بده:/ بعد یه سندرم دیگه هم دارم سه چار قسمت اخر سریالارو نمیبینم و ولشون میکنم :/ترجیح میدم به سبک اصغر فرهادی سریال ببینم:/اون کتاب مارینا ک گفتم رو دوست داشتم،یه کتاب دیگه هم خریدم دختری ک رهایش کردی دیدم همه میخونن به به چه چه میکنن همون اقای فروشنده گفتش ک خوب نیس این کتاب الان ک دارم میخونمش اصلن دوسش ندارم:/حس میکنم پولمو اصراف کردم:/
فهمیدن پوچی زندگی ساختگی ذهن ما و محدود بودن زندگی واقعی ، خیلی برام برکت داشت. حتی نمی دونم دقیقا کی و کجا توی چند ماه اخیر همچین تو دهنی خوردم که چه خوب هم بود. شایدم یهویی نبود. شاید یه روند یا مسیری بود که سال ها طول کشید. چه راه سختی هم داشت. الان که فکر می کنم به نظرم هر دوتاش. 
هرچی هست ، دوست دارم پرنده های توی قفسمو آزاد کنم 
میخوام بهشون بگم نترسین برین ... بال بال بزنین ... پرواز کنین 
پرواز کنین هر جا که به دلتون قشنگ و روشنه ... اوج بگیربن
با توجه به اینکه دوست دارم کیفیت فیش‌هام بالاتر برود پس دوست دارم دوباره جدی‌تر کتاب بخوانم. حداقل بیاییم هر ماه یک یا دو کتاب بخوانیم. من خودم پیش روی شما اعلام می‌کنم تا از فشار افکار عمومی هم که شده کمی مطالعه کنم. با کتاب منطق صوری شروع می‌کنم ، هر کی پایه است بسم‌الله
نتایج پویش موثرترین وبلاگ‌ها
با ارائه ۴ اثر؛
کتاب های طرح کتاب‌خوان دی ماه ۱۳۹۸ معرفی شد
کتاب‌های «ایمنی در خانه»، «به بهانه مسیح»، «پرواز باپاراموتور را دوست دارم» و «دیدار در هاید پارک: آخرالزمان» در طرح کتاب‌خوان دی ماه، معرفی شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، طرح کتاب‌خوان دی ماه با ارائه کتاب‌های «ایمنی در خانه» نوشته پتی مِیرز گراس و ترجمه فراز پندار، «به بهانه مسیح» نوشته سعید زاهدی، «پرواز باپاراموتور را دوست دارم» نوشته علی آ
امروز لقمه های نون و پنیر و سبزی سفره فاطمه زهرا با من بود ...
مامانم نذر کرده بود...
احساس میکنم واقعا دارم افسرده میشم ...
واقعا خسته ام و به زور دووم میارم تو شرایطی که دارم ...
مامان حال و روزمو میبینه از طرفی باهام دعوا میکنه و از طرفی برای اینکه حالم خوب بشه همش برام خرید میکنه ... اما فایده اش چیه؟؟ نهایت دو ساعت باهاشون خوشم ....
اما شاید قبلا بود برای هر کدوم تا چند روزی شاد بودم ...
حتی استفادشونم نکردم ...
نه کفشا نه لباسا نه لوازم ارایش که هر کد
ساعت ۱۱ صبح از خواب بیدار شدم.تا الان فقط یک نخ سیگار کشیدم.
چای را دو ماه است ترک‌ کرده ام.
دارم تمرین غذا نخوردن میکنم.
هرروز برنامه همین است تا زمانی که دیگر‌ واقعا نتوانم.
مقداری میخورم که زنده بمانم و دوباره ادامه
این حال را دوست دارم
دارم کتاب «گرسنه» از کنوت هامسون را میخوانم
او هم مردی بود که سراسر «اسلو» را پیاده قدم میزد
به وقت ۱۴:۵۳
تمام شد! 
در اتوبوس داخل شهری، ساعت ۷:۲۰ عصر، درحالی که سردترین روزهای سال را سپری میکنیم، پس از بازگشت از یک دورهمی دوستان دانشگاهی که بعد از سه سال محقق شده بود و در حالی که چند بسته نان فانتزی تازه خریداری شده در دست داشتم ، این کتاب را تمام کردم.
به گمان خود زودتر از این ها باید تمام میشد. کتاب جدیدی تهیه کرده بودم که ذوق زودتر خوانده شدن آن را داشتم. 
از طرفی نیمه رها کردن داستان پر تنش کتاب بازها عذابم میداد.
کتاب بازها، نویسنده: جنیفر چمب
شرکت های هواپیمایی سعی در به حداکثر رساندن درآمد خود دارند و تکنیک های مدل سازی فزاینده ای را برای این کار ایجاد کرده اند. آنها دقیقاً نمی دانند ما به عنوان مسافر قصد داریم پرواز خاصی را چقدر سریع انجام دهیم و به همین ترتیب به صورت پویا نسبت به میزان انجام پرواز آنها واکنش نشان می دهند - اگر یک پرواز به سرعت پر شود، اگر پرواز سریع باشد، کرایه بلیط سریعتر افزایش می یابد. اگر پرواز ها به کندی پر شوند قیمت ها افزایش نمی یابند. اما خطوط هوایی نیز ق
گاهی دور شدن باعث شناخت بیشتری میشود.دلم میخواهد فارغ از همه ی قید و بندها آزادانه حرکت کنم،این ارتباطات بیش از حدم با سایر آدم ها پر و بالهایم را میبندند.نمیتوانم این محدودیت ها را تحمل کنم.خوش دارم در سکوتی عمیق فرو بروم و خودم را بشناسم.نه اینکه ندانم که هستم...نه...میخواهم کمی با خودم وقت بگذرانم.
تنهایی در خیابان قدم بزنم...
تنهایی به کافه ای خلوت بروم...
تنهایی موسیقی گوش کنم...
تنهایی بنویسم و بنویسم و بنویسم تا پر بشوم از خالی...
میخواهم یکب
ایمنی در خانه
پدیدآور: پتی مِیرز گراس
 مترجم: فراز پندار
 ناشر: فنی ایران
 تعداد صفحات: ۲۴
 
همۀ ما نیاز داریم قبل از انجام هر کاری فکر کنیم، باید بدانیم که مسئول رفتار خود هستیم و این موضوع را باید از همان دوران کودکی بیاموزیم. شجاعت، ایمنی، اعتماد به نفس، احترام به دیگران و ... از مهارت‌هایی هستند که هر شخصی باید در دوران کودکی کسب کند.
�ایمنی در خانه� عنوان یکی از مهارت‌های اساسی کتاب‌های نردبان است. مجموعه‌ای که می‌تواند نردبان آگاهی و
الهــی . . .
إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ
أَعْلَمْتُ أَهلَهــَا أَنِّی أُحِبُّڪَ
خدایا
اگر در آتشم افڪنی
بہ دوزخیان خواهم گفت :
ڪہ تو را دوست دارم
 #فرازی_از_مناجات_شعبانیہ
پ ن:
آن شاالله خدا هم ما ها رو دوست داشته باشه
با این که خیلی گناهکاریم
الهی امید به عفو تو دارم....خیلیییی
کتاب پرواز بر فراز آشیانه فاخته رو از کتابخونه مامانم برداشتم و دارم میخونم ، چاپ سوم کتابه برای سال ۶۳. ورق‌های کاهیش زرد شدن و بوی رطوبت و کهنگی این سالها تو بطنش نشستن ، یه سری از صفحه‌هاش پوک شده و پاره شده ، کتابش سنگینه ، یه جلد قطور آبی داره بدون هیچ طرح جلدی، در مجموع یعنی هیچ زیبایی و جذابیت بصری‌ای نداره ، اما شدیدا گیراست ، اونقدری که نمیتونم زمین بذارمش . اخرین کتابی که اینقدر جذبم کرده بود مادام بواری بود که فکر کنم تابستان پارس
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
 
جامعه ما طوری برنامه ریزی شده که آدم‌های برون‌گرا را طبیعی‌تر فرض کند و به همه توصیه کند مثل آن‌ها زندگی کنند.
من دوران نوجوانی خودم را تقریبا توی یک فضای خاکستری عذاب‌آلود گذراندم و اگرچه به شدت اهل فوتبال بازی کردن توی کوچه بودم و رفقای زیادی داشتم اما اگر یک ساعت کتاب دستم می گرفتم که بخوانم فکر می کردم دارم یک کار غیرمعمولی انجام می‌دهم. همه‌ش فکر‌می‌کنم اگر اعتماد به نفسش را داشتم مثل خودم باشم حا
کتاب دویی همین الان تموم شد و از همون ابتدا عاشق گربه ها شدم. هرچند که این کتاب چیزی بیشتر از اون بود. داستان شهر اسپنسر بهم امید رو یاداوری کرد. و اخر کتاب بهم نشون داد از چیزایی که دارم راضی باشم و عشق از همه چی مهم تره البته. این کتاب جذاب، دوست داشتنی، بانمک و اموزنده بود. عاشق دویی هم هستم.
 
*امروز اتاقم رو هم درست کردم و عکس پستای اون هفته رو اماده. یه سری کار از هفته پیش مونده که باید تحویل بگیرم از فریلنسرا و تحویل بدم. همین. خدایا شکرت :) اه
کتاب آخرین نامه در بطریشاعر: بنیامین دیلم کتولی

گرفتم عمر را در شیشه ی ساعت نگه دارمتو را در عکس کاش می شد از حرکت نگه دارم!تو میراث هزاران باغ سرسبزی و من بایدگلی همچون تو را در خانه با دقّت نگه دارمزلیخا را بگو فهمیده ام دیگر نمی ارزدکه من این عشق را یک عمر با تهمت نگه دارمتو نیشابور نه، شیراز نه، آن کشوری هستیکه می کوشم تنش را دور از غارت نگه دارمکه می کوشم پس از هر بو*سه ای عطر دهانش راشبیه نامه ای سر بسته در پاکت نگه دارم
 
برای تهیه ی این
داشتن یه دوست خوب و مهربون ، یه نفر هم عقیده با تو ، یه نفر از جنس تو ، یه نفر که درکت میکنه چون مثل خودته خیلی خوبه . یه همچین دوستی دارم . با اینکه مجازیه ، با اینکه تا الآن ندیدمش ، صداشو نشنیدم ولی بهترین دوستمه . از مرز اینترنت و وای فای فراتر رفتیم و واقعی شدیم . دو تا دوست حقیقی . دوست دارم دوست خوبم ....نیلو
هر بار که گوشی رو تو دست می گیرم، میرم و به عکسش نگاه می کنم. و بعد میگم: نه از دست دادنت ممکن نیست. نمی دانم چکار کنم؟! دوست دارم در آغوش بگیرمش تا مطمعن بشم از دستش نمی دهم. میگه: کسی عاشق خود من نیست و همه نوشته هام رو میخان.
چگونه به او بگویم: مردی که روبه روی تو می خواند، این چنین نیست.
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
دوست دارم در جمع باشم.دوست دارم در تمام این جمع‌ها باشم.دوست دارم که دوست‌هایی داشته باشم و تنها نباشم.
تلاش می کنم.تلاش می کنم و باز هم تلاش می کنم.
در نهایت روزی موفق خواهم شد.روزی مثل این‌ها می شوم و در آن روز من تنها کسی خواهم بود که می‌دانم رنگم اینجا ناشناخته‌ست.
 
ساقیا سایه ابر است و بهار و لب جوی
من نگویم چه کن ار اهل دلی خود تو بگوی
 
"حافظ"
 
در آخرین نامه ‌ات از من پرسیده بودیکه چه سان تو را دوست دارم؟عزیزکم،
همچون بهارکه آسمان کبود را دوست دارد.همچون پروانه ‌ای در دل کویریا زنبوری کوچک در عمق جنگلکه به گل سرخی دل داده استو به آن شهد شیرین ‌اش.آری، من این‌گونه تو را دوست دارم.همچون برفی بر بلندای کوهیا چشمه‌ای روان در دل جنگلکه تراوش ماهتاب را دوست داردعزیزکم،آنگونه که خودت را دوست داری،آنگونه
نمیدونم چرا مدتی که توی خوابگاهم انقدر منفعلم و حتی نمیتونم یک کتاب رو توی تایم بیکاریم تموم کنم و کارهایی که دوست دارم رو به خوبی انجام بدم ولی همینکه میام خونه فعال فعال میشم و از صبح تا شب توی سرم کلی ایده واسه آیندم میسازم، کتاب میخونم فیلم میبینم، نقاشی می کشم ، شادم و خلاصه لذت میبینم از حضور در کنار خونوادم. برای همینه من زندگی خوابگاهیو  دوست ندارم برخلاف خیلی از دوستانم . به هر حال کس یک جوریه دیگه!!
ماهان پرواز به چین را ادامه می‌دهد؟
بررسی اطلاعات پروازی نشان می‌دهد #پروازهای_ماهان به دست کم یک شهر #چین ادامه دارد. بر طبق اعلام سایت رسمی فرودگاه شهر شانگهای پروازهای خطوط هواپیمایی ماهان به این شهر ادامه دارد. قرار است امروز ( پنجم مارس) یک پرواز این خطوط هواپیمایی به شماره "W۵۷۷" در ساعت ۹:۵۵ به وقت محلی وارد ترمینال شماره دو این فرودگاه شود. وضعیت این پرواز نیز "طبق برنامه ریزی" اعلام شده است./ ایسنا
یه دوستی دارم اسم وبلاگشو گذاشته "پیدای پنهان". 
یه دوستی دارم هر وقت نیاز دارم، هست. وقت گریه برام شانه می شه. وقت خنده باهام همراه میشه. تو خوشیام اولین تبریکا از اونه. وقت ناراحتی، اولین تسلیت. 
وقتی کاری داشته باشم، دریغ نمی کنه. از خواهر نداشته بهم نزدیک تره. دوستی که هر وقت صفحه ی وبلاگمو باز می کنم با خودم فکر میکنم شاید تنها کسی باشه که اینقدر دقیق متنامو می خونه. باهام همدلی می کنه. منو آروم میکنه. 
دوستی دارم که چندین ساله با همیم. نه بر
امروز چهارتا کتاب سفارش دادم دوتاش فارسی که میشه منطق نوشتهٔ محمد رضا مظفر و دیگری هم در باب دوستی نوشتهٔ دومنتنی و دوتای دیگه که انگلیسی هستن هری پاتر جلد یکش و ماتیلدا ^___^ حالا لابد میگی نه به منطق خوندنت نه به ماتیلدا خوندنت :دی خب چون سطح زبانم هنوز مونده که بیاد بالا باید به کمک کتاب خوندن بهترش کنم و یاد بگیرم حرف زدن رو اینو یه عزیزی بهم گفت و یادم داد در نتیجه باید کتابهایی رو بخونم که برای بچه ها و نوجوانها نوشته شدن و سخت نیست متنشون
مدتی بود که خواب پرواز میدیدم در منطقه ی خونه ی قبلیمون قدم می زدم که دعوا وآشوبی به پا بود خیابان سرازیری بود و میخواستند به من آسیب برسونند که من تقلا میکردم که پرواز کنم یعنی تا حدی میپریدم که به من آسیبی نزنند و شبهایی بود که در شهری که پدرومادرم اهل اونجا هستند من از خونه ی فامیلمون که تا خیابون اصلی فاصله داشت ویک سگ درنده هم اونجا بود ویک جنگل وسیع در پشتش،من سبکبال ولی با ترس پرواز میکردم وشبهایی خواب میدیدم که از بالکن خونه ی مادربزر
«من منچستر‌یونایتد را دوست دارم» اثر مهدی یزدانی خرم.
این کتاب به سبک کاملا متفاوتی نوشته شده. داستان‌های متوالی و تو‌در‌تو درمورد افراد مختلف که ممکنه درمورد هر شخصیت و حادثه‌ی کتاب فقط چند خط نوشته شده باشه و درنهایت آدم‌ها و حوادث متفاوتی به‌طور زنجیروار به هم مرتبط شدن. کتاب، حوادث دهه ۲۰ و ۳۰ ایران رو به تصویر میکشه. از اشغال ایران توسط متفقین تا نخست‌وزیری مصدق و کودتای ۲۸ مرداد. فضای جامعه در اون سال‌ها به تصویر کشیده شده. از سلط
کتاب باهات راحت یه هفته حرف دارممهدی رحیم زاده

از این روزایی که دور از تو رد شداز این شبهای رفته حرف دارمیه دریا حرف ماسیده تو سینه مباهات راحت یه هفته حرف دارم
 
برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:@nashreshani1
همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 
http://www.nashreshani.com
من آخر هفته ها رو دوست دارم چون تو، این روزا پیش مادرتی و خوشحالی. من تمام طول هفته برای آخر هفته لحظه شماری می کنم چون تو بی صبرانه منتظر رسیدن این روزی. بعد از آشنایی ما بهترین روز هفته در نظرم، از یکشنبه به پنجشنبه تغییر کرد چون روزی بود که تو بدون استثنا هر هفته منو دعوت می کردی خونتون. من، تو و مادرت. فقط خودمون سه تا. خونه ی مادرت تو خوشحال بودی. می خندیدی. لبخند یک لحظه هم از صورتت پاک نمی شد. تو مادرتو بی هوا بغل می کردی. هی بهش می گفتی که دل
دوست دارم پولامو جمع کنم یه زمین کشاورزی بخرم به نسبت چیزای دیگه ای که تو این مملکته قیمتش خیلی خوبه و چون من عاشق کشاورزیم بهمم خوش میگذره ....
----------------------
دوست دارم جمعه ها که سر کار نمیرم غروبش برم تو یه جای شلوغ غذای خیابونی بفروشم تو بندر عباس دیده بودم مرد پشت شیشه درست میکرد همه روندشو میدیدم خیلی هم خوشمزه بود و البته که منظورم از غذای خیابونی فلافل نیست :|
----------------------
دوست دارم یه ۱۸ چرخ داشته باشم از اینا که مال کارخونه ی ماموت یه ماه
                      *به هواپیمای ماه مبارک رمضان خوش آمدید*
شماره ی پرواز:1440 هجری
آغاز پرواز: روز سه شنبه 17 اردیبهشت
مدت پرواز 30: روز
به مقصد مغفرت و رضایت خدا ست
و در طول روز 15 الی 16 ساعت پرواز خواهیم داشت...
!!!در طول پرواز سیگار کشیدن و گناه کردن باهر وسیله ای ممنوع می باشد!!!
از مسافرین محترم خواهشمندیم کمربند ایمان وپرهیزکاری خود را در طول پرواز بسته نگه دارند
خلبان پرواز قرآن کریم وتمامی فرشتگان سفر خوشی را به مقصد که همان مغفرت ورضایت خ
دانلود آهنگ جدید علی یاسینی با نام پرواز در رسانه موزیک وان بند
آهنگ جدید پرواز از علی یاسینی
Download Music Parvaz By Ali Yasini Original Quality Mp3
دانلود علی یاسینی پرواز
پخش آنلاین  + لینک مستقیم و متن آهنگ در ادامه مطلب…
 
¦♩♫♬♪♮♭♯¦
Listener Is Beautiful Song ♬Parvaz From Ali Yasini In Quality 320 And 128 Mp3 On Music1band Media.
———• موزیک وان بند •———
هم اکنون میتوانید شنونده آهنگ زیبای پرواز از علی یاسینی با کیفیت های ۳۲۰ و ۱۲۸ بیت با فرمت صوتی ام پی تری از موزیک وان بند باشید
 
 
د
احساس شادی و خوشحالی دارم. احساس تشکز از جان لایتناهی:) من از زندگیم و از همین الانم راضی ام. بی نهایت خودم رو دوست دارم و به اطرافیانم عشق میورزم.زندگی رو دوست دارم و بی نهایت بهش عشق میورزم.
تمرکز خوبی دارم و راحت از پس درسام بر میام.
در کل همه چی خوبه و من راضی ام.
کتابهای ایمنی در خانه، به بهانه مسیح، پرواز با پاراموتور را دوست دارم، دیدار در هاید پارک

با موضوعات آموزش ایمنی حوادث خانگی، پیشگیری، داستان، صهیونیسم مسیحی، آخرالزمان در طرح کتابخوان دی ماه معرفی شده اند.
 
 
 
معرفی کامل کتابها در ادامه
ادامه مطلب
هرس می خوانم. عاشق روزمرگی ام. عاشق هیچ گره ای در داستان نبودن. نمیدانم هرس روزمرگی حساب می شود یا نه. ولی داستانش توی خرمشهر و هور و آبادان است. رسول را صدا می زنند ابوشروان. کسی به اسم پسر زنده اش صدایش نمی زند. دنبال زنش نوال است. زنی که جلوی چشمش، پسرش توی حمله به خرمشهر غرق خون شده بود. نوالی که می گوید هیچ مردی توی خیابانها دیگر نمی بینم. داشتم می گفتم. عاشق روزمرگی ام. روزمرگی های زویا پیرزاد توی کتاب چراغها را من خاموش میکنم. انقدر نامش را
۱) وقتی خوابگاه بودم کلی غصه میخوردم الان خونه بودم فلان کتابو فلان مقاله رو میشینم با آرامش بدون جواب دادن به بقیه می خونم الان که اومدم خونه همش فکرم درگیره رفتن به دانشگاه و پایان نامه اس کلا از وقتی که پام به خوابگاه باز شده هیچوقت نتونستم اونجور که دوست دارم درس بخونم. 
۲) به توصیه ی دوستم سمیه یک کتاب جدید رو خوندم به اسم تحلیل رفتار متقابل کتاب فوق العاده خوبه اما در کنارش حتما باید از روانشناس هم کمک گرفت چون متن کتاب یه جاهایی خیلی تخ
الان دارم کتاب "خاطرات سفیر" دکتر نیلوفر شادمهری رو دارم میخونم ...
معرکه است 
قشنگه
دوست داشتنیه
عالیه
...
یه گوشه ی کتاب نوشتم : دوسِت دارم نیلوفر خانم!
کاااااااش یه رفیق نزدیک و در دسترس اینطوری داشتم !!!!!!
...
کتاب رو یک سال و نیم پیش خریدم اما نمیدونم چرا نخوندم (یعنی میدونم چرا ولی چراش خیلی قابل قبول و محکمه پسند نیست! )
شما هم بخونیدش تا بعد درباره اش بنویسم !
کتاب حرفعلی محمد کریمی

در این سرزمین خشمستاره ای نیستآسمانی نیستمابا خورشید تا پرواز با طوفان به رؤیا هایمان سفر می کنیمما حاکمان درد ها هستیموکوه ها را قضاوت می کنیم
برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:@nashreshani1
همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 
http://www.nashreshani.com
هفته هاست که دیگر مثل سابق وقتی دست به قلم می شوم کلمات مانند آبشار راه خودشان را بر روی صفحه پیدا نمی کنند. هفته هاست که در فصل ششم مانده ام و با اینکه می دانم قرار است چه شود اما نمی دانم چطور بنویسم و «چطور نوشتن» هیچ وقت برایم سخت نبوده. حالا دیگر کلمات را احساس نمی کنم. حالا دیگر فقط کلماتند نه چیزی بیشتر. فقط کلمات و کلمات. خسته کننده اند. حالا فقط کتاب می خوانم و از نوشتن فراری ام. این قضیه هم است که چیزی برای نوشتن وجود ندارد، اما من از هما
بعضی موقعا واقعا سیر میشم...از اطرافم...از آدمای اطرافم...
بعضی موقعا دلم میخواد چمدونمو بگیرم دستمو...
دستشو بکشم بالا و آروم آروم
توی سالن انتظار فرودگاه بکشونم...
بعدش پروازم اعلام شه و من سوار هواپیمام
بشم....یه جای جدید...یه حس جدید....شایدم با یه آدم جدید....
از بچگی عاشق پرواز بودم....ولی خب در حد آرزو موند...
کسی چ میدونه....شایدم عملی شه....

این جمله رو چقد دوس دارم!!!اصلا انگار میخواد از درون بیدارت کنه!!!
بر سر خود بزنید که چرا پرواز نمیکنید...
       
‌ گاهی فراتر از آنچه که هست بیاندیش،
 چشم باز کن ومتفاوت ببین... 
پای فکرت را زنجیر نکن،
 فرصت پرواز را از خودت نگیر... 
شخصیت خویش را چنان بساز 
که  
در زندگی دنبال غمخوار یا فردی که کمبودهایت را پر کند نباشی، 
ضعف هایت را با مهارتهای فرد مقابلت برطرف نکن بلکه با آموختن مهارتهای زندگی آنها را رفع کن
و به یاد داشته باشیم که
آسمان، سقف آرزوهاى ما را محدود نمیکند،
ذهن خودمان، محدودیت ها را برایمان درست میکند…
                                         
امروز خواب موندم باز هشت و نیم بیدار شدم:( اما جا نمیزنم میشینم کار میکنم احتمالا تمام شبو بیدار میمونم چون هم باید کتاب بخونم و هم مابینش زبان. یه خورده اسنرس دارم اما اهمیتی نداره من همیشه شب امتحانی بودم :دی با این حال دوست دارم فردا بشه که قراره کتاب بخرم. تازه تکلیفای زبانم هست. خدا چرا من اینقدر سرخوشم یه هفته گذشت خیلی کم کار کردم همرو گذاشتم واسه امروز :/ دیگه کاری نمیشه کرد. بهتر بیشتر از این لفتش ندم برم شروع کنم به هر حال تا نیمه شب وقت
سلام
من نمیدونم چرا خدا با من این کار را می کنه؟
مدت ها بود دلم میخواست ارتقا شغلی بگیرم. هم از نظر مالی نیاز دارم و هم دوست دارم دیگه از کارشناسی بیام بیرون.
الان بهم یه سمت ریاست پیشنهاد شده که اصلا به زمینه کاری و علاقه من ارتباطی نداره. یه چیزی شبیه تلفن چی و هم اینکه مجبور میشم برم جای کسی کار کنم که با من دوست صمیمی هست و من نمیخوام برم جای اون.
 
نمیدونم خدا واقعا با من چکار میکنه؟
چرا اون چیزی که دوست دارم را بهم نمیده؟
 
 
دو دوست به نامهای رامین و روزبه در دو روستای مختلف زندگی می کنند. فاصله این دو روستا از هم، 36 کیلومتر است. روزی این دو تصمیم می گیرند با هم ملاقات کنند. هر دو سوار دوچرخه هایشان می شوند و به سمت هم حرکت می کنند. آنها قصد دارند در نیمه راه به هم برسند. فرض می کنیم هر دو دقیقا با سرعت یکسان و ثابت 6 کیلومتر بر ساعت به سمت دیگری در حرکت است.
 
رامین، یک کبوتر دارد که دقیقا همزمان با حرکت خودش، به سوی روزبه و با سرعت ثابت 18 کیلومتر بر ساعت پرواز می کند. ک
حال و هواتو دوست دارمحال و هوای شب توی کویر رو داره وقتی گرم صحبتم
حال و هواتو دوست دارم
حال و هوای بعد از ظهرای پاییزی بعد از مدرسه رو داره
حال و هواتو دوست دارم
مثل ساعتای چهار بهاره که توی چمن زار نشسته باشم پیش رفیقام
حال و هواتو ذوست دارم
مثل نگاه کردن به دختر با تموم دوست داشتنشه
حال و هواتو دوست دارم 
اگه قراره بعدش شباش شب پاییز بشه و روزاش بی فروغ مثل زمستونحال و هواتو دوست دارم
اگه قراره بعدش هزار بار تیکه تیکه شم و دوباره بی میل به زن
 
هر چه زیبایی و خوبی که دلم تشنه اوست .مثل گل ، صحبت دوست مثل پرواز کبوترمی و موسیقی و مهتاب و کتابکوه ، دریا ، جنگل ، یاس ، سحراین همه یک سو ، یک سوی دگرچهره همچو گل تازه تو !دوست دارم همه عالم را لیکهیچ کس را نه به اندازه تو
#فریدون_مشیری 

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

معرفی صنایع برتر کشور